1- سریال خانهی پوشالی: رییس جمهورها حق ندارند انسان باشند! عشق یا قدرت!
1- سریال خانهی پوشالی: کی بدتره؟ کسی که دستور میده یا کسی که اجرا میکنه؟
1- سریال خانهی پوشالی: نیازی نیست برای فهمیدن پایان فیلم یک فیلم کامل ببینی!
1- سریال خانهی پوشالی: اگه قبل از این که بقیه دست به کار بشن، خودت را پایین بکشی میتونی جزییات را مدیریت کنی!
1- سریال خانهی پوشالی: مهم نیست چه کسی توی کاخ سفید زندگی میکنه! مهم اینه که چه کسی صاحب کاخ سفیده!
1- سریال خانهی پوشالی: به ثبوت عصر عقلانیت خوش آمدید. درست و غلطی وجود نداره! دیگه وجود نداره! فقط به دنیا وارد و از اون خارج میشیم.
1- سریال خانهی پوشالی: تاریخ همیشه بهتر از واقعیت به نظر میاد شاید هم حق با شکسپیر بود: ما دیوانههایی هستیم که کورها را هدایت میکنیم!
1- سریال خانهی پوشالی: آدمها را میشناسید و سالها باهاشون دمخور بودید و بعد ناگهان انگار یک غریبه جلوت ایستاده، آشنایانت میتونند در یک آن غریبه بشن!
1- سریال خانهی پوشالی: این شکست ناپذیریه که جاودانهات میکنه، نه پیروزی!
1- سریال خانهی پوشالی: مسنتر که میشیم متوجه میشیم که فرضیات خطرناکند!
1- سریال خانهی پوشالی: کاری کردن بهتر از هیچ کاری نکردنه!
1- سریال خانهی پوشالی: نباید هر چیزی را که توی تلویزیون میبینی باور کنی!
1- سریال خانهی پوشالی: باید بهم بگی مردم به چی نیاز دارند! مردم نمیدانستند به جاز نیاز دارند تا برای اولین بار شنیدنش!
1- سریال خانهی پوشالی: - ممنون که لطف داشتی! – من لطف نداشتم، واقعبینم.
1- سریال خانهی پوشالی: کی؟ چی؟ چرا؟ چهجوری؟ از کجا غافل نشو!
1- سریال خانهی پوشالی: بعد از این که سگ گازتون میگیره یا میکشیدش یا پوزهبند بهش میزنینن من پوزهبند را انتخاب کردم.
1- سریال خانهی پوشالی: یک سیاستمدار کسی است که برای ده تا سخنرانی در ساعات پیک پخش مادرش را میفروشه!
1- سریال خانهی پوشالی: وجدان انسان بوی وحشتناکی داره که کاملاً مشخصه درست مثل پیاز خام و بوی سیر ولی دروغ به مراتب بوی بدتری داره وقتی از دهن کسی بیرون میاد که عادت به دروغ گویی نداره بوی تخم مرغ گندیده و پهن میده.
1- سریال خانهی پوشالی: اول پارو زدن را یاد بگیر تا بعد بتونی سکان را به دست بگیری!
1- سریال خانهی پوشالی: بعضی وقتها فکر میکنم که ریاست جمهوری: توهم حق انتخابه!
1- سریال خانهی پوشالی: بعضی وقتها باید با آدمهایی که ازمون متنفرند بیرحم باشیم و بعضی وقتها هم باید با کسانی که دوستشون داریم بیرحم باشیم!
1- سریال خانهی پوشالی: به نظر من تخیل شکل خاصی از شجاعته!
1- سریال خانهی پوشالی: هیچ چیز جاودانه نیست به جز ما!
1- سریال خانهی پوشالی: تا ساعاتی دیگر به بنای یادبود «روزولت» میروم تا به مردی که 80 سال پیش تأمین اجتماعی را بنیان نهاد ادای احترام کنم، به رفتگان برای دنیایی که از خویش به جای گذاشتهاند احترام میگذاریم لیکن اگر اجازهی حکومت به خود را به ارواح بسپاریم؛ تباه خواهیم گشت
سنگنوشتههای بنای یادبود:
1- معیار پیشرفت ما، نه افزون نمودن دارایی ثروتمندان بلکه به حد کفایت فراهم آوردن برای فقراست(فرانکلین روزولت)
2- آنانی که به دنبال استقرار نظامهای مبتنی بر خودکامگی توسط حاکمانی انگشتشمار به تمام نوع بشر هستند، این نظم را نوین خوانند: این نه نظم و نه نوین است(فرانکلین روزولت)
1- سریال خانهی پوشالی: انقلاب کمکم گریبانت را میگیره! قدم به قدم حتی با کوچکترین قدمها هم حاضر نیستم ریسک کنم.
1- سریال خانهی پوشالی: هیچ نویسندهای نمیتونه یک داستان خوب را رد کنه همون طوری که هیچ سیاستمداری از قول دادن چیزی که نمیتونه بهش عمل کنه خودداری نمیکنه.
1- سریال خانهی پوشالی: نمیشه «نه» را به «بله» تبدیل کرد مگر این که یک شاید وسطش باشه!
1- سریال خانهی پوشالی: باید طرز فکرمون را برعکس کنیم: وقتی آب با فشار جریان پیدا کنه خلاف جهتش شنا کردن دردی را دوا نمیکنه!
1- سریال خانهی پوشالی: تحقیرکننده است به بچهای التماس بکنب که قبل از این که پشت لبش سبز بشه تو فیسبوک بوده!
1- سریال خانهی پوشالی: هیچ چی مثل مرگ یکی از اعضای خانواده نمیتونه آدمو سر عقل بیاره!
1- سریال خانهی پوشالی: چینیها در یک مورد درست میگن: گاهی باید یکی را فدای بقیه کرد.
1- سریال خانهی پوشالی: اگه خودم را مثل آدمهای دیگه ندونم: نوعی جهالته، رهبری خوب به معنی برطرف کردن نقایص شخصیه!
1- سریال خانهی پوشالی: اگه اتهامات را به اندازهی کافی تکرار کنید، دوباره، دوباره و دوباره؛ مردم باور میکنند که حقیقت دارند ذات انسان این طوریه!
1- سریال خانهی پوشالی: آن که آشوب را با آشوب پاسخ میداد، هوار کشید و طرحهای جنگی را رها کرد.
1- سریال خانهی پوشالی: وقتی قلب خون را فقط به خودش برسونه، عقل و مغز از کار میافته!
1- سریال خانهی پوشالی: و این هم دروغ پشت دروغ اول! به یک بازرس بعد به رییس جمهور. احساس مور مور میکنم مثل جای انگشتری روی پوستم، حتی آشیل هم در برابر پاشنهاش دوام نیاورد!
1- سریال خانهی پوشالی: از کنام شیر تا گلهی مرغ، بیگوشت محسوب میشی. بکش و گوشت تازهتری بنداز جلوشون!
1- سریال خانهی پوشالی: لذتبخشتر از این که بتونم کسی را متقاعد به انجام کاری بکنم اینه که عمداً بخوام متقاعدش کنم، مثل تابلو ورود ممنوعه! وسوسه میکنه وارد بشی!
1- سریال خانهی پوشالی: موضع فعال میتونه تدافعی به نظر برسه مثل مظنونی که قبل از این که ازش بپرسند داد میزنه: کار من نبوده!
1- سریال خانهی پوشالی: من از شروع ماجراها نمیترسم از نحوهی اتمامشون میترسم.
1- سریال خانهی پوشالی: همیشه از لزومخواب نفرت داشتم، قویترین آدمها را هم مثل مرگ به زمین میزنه.
1- فیلم تراژدی مکبث: باطن دروغین را بایستی(باید) لقایی دروغین باشد!
1- فیلم تراژدی مکبث: چرا نمیتوانی در کردار و عمل همان باشی که در وقت آرزو کردن هستی؟
1- فیلم تراژدی مکبث: این جهان جام شرابی را که به زهر آلوده باشیم در نهایت به کام خودمان خواهد ریخت.
1- فیلم تراژدی مکبث: گشادهرو باش! اخم جبین نشانهی ترس درون است.
1- سریال خانهی پوشالی: - فردی! میخوای چیزی برای یادگاری برداری؟ - نه! اهل گذشته نیستم فقط جلو را میبینم
1- سریال خانهی پوشالی: فکر میکنید آدم دو روییم؟ درسته جادهی قدرت پیوند خورده به دو رویی و تلفات، افسوسی در کار نیست.
1- سریال خانهی پوشالی: اطلاعات یعنی: قدرت.
1- سریال خانهی پوشالی: آدم واسه پولی که تو جیب خودش بره پیگیر نمیشه، فقط میگه: مشخصه!