در هر نماز دست به زانو چرا زند ؟
زاهد اگر ز کرده پشیمان نگشته است
غنی کشمیری
افتادن و برخاستن باده پرستان
در مذهب رندان خرابات نماز است
گر کسی می نخرد غم مخور ای باده فروش
این متاعی است که چون کهنه شود، بیش بهاست
رفیق اهل غفلت هر که شد از کار میافتد
چو پایی خفت پای دیگر از رفتار میافتد
سر رشتهی تحریر نیفتاد به دستم
جز خط کف دست مرا دست خطی نیست
بالش خوبان دگر از پر است
شوخ مرا فتنه به زیر سر است
همچو سوزن دایم از پوشش گریزانیم ما
جامه بهر خلق میدوزیم و عریانیم ما