مهدی نوریان
ژوئیه 22
مگر میرفت استاد مهینه،
خری میبرد بارش آبگینه؛
یکی گفتش که: بس آهسته کاری
بدین آهستگی بر خر چه داری؟
چه دارم؟ گفت: دل پر پیچ دارم
که گر خر میبیفتد هیچ دارم! «اسرارنامۀ عطار»
گزیده نامههای حبیب یغمایی/ سید علی آل داود
0 بازدید 360 بار
شنبه, 29 مهر 1391 ساعت 08:03
گزیده نامههای حبیب یغمایی/ سید علی آل داود
از حبیب یغمائی شاعر و نویسندة معاصر و مدیر مجلة نامآور یغما (متولد 1277ش ـ متوفی 1363ش)، نامهها و مکتوبات متعددی برجای مانده است.
مشاهیر نایین
|
مشاهیر نایین :
|
(چتر)
(فضاهای احساس گونهگون با یک عنصر در فضای خیال)
*506* چتر (1)
بازار چتر
همه جا داغ است
آن جا
از بس باران می بارد
این جا
از بس باران نمی بارد
*507* چتر (2)
در شمال
آن قدر باران بارید
که تمام چترها
به فروش رفت
در جنوب
آن قدر باران نبارید
که تمام چترها
به فروش رفت
*508* چتر (3)
در بارش تگرگ
نارون پیر
کودک را به زیر چتر خود کشید
از شدت تگرگ
چتر سوراخ سوراخ شد
*509* چتر (4)
آسمان
در عزای رود گریست
چترها
سیاه پوشیدند
*510* چتر (5)
آفتاب را
دریغ میکند از من
چترت
از سرم بردار
آمدهام حمام آفتاب بگیرم
*511* چتر (6)
یادت باشد
به شهر ما که میآیی
ای مهربان
چتر با خودت بیار!
این جا همیشه هوا شدید است
یا بارانی
یا آفتابی
*512* چتر (7)
چتری که به تو هدیه دادم
دو لذّت را از من ربود:
دست دادنت با من
ماندنت در زیر چتر من
*513* چتر (8)
باران نبارید
خشکسالی
پوست و استخوانشان کرده بود
در مرز گرسنگی
دست امدادگر سازمان ملل
چتری بالای سرشان گرفت
تا از باران
در امان باشند
*514* چتر (9)
من و او
در هوای بارانی بود
زیر یک چتر می رفتیم
چترمان که دو تا شد
دیگر باران نبارید
*515* چتر (10)
گاهی
که با خود چتر داشتم
باران نمیبارید
گاهی
که باران می بارید
چتر با خود نداشتم
محمد مستقیمی – راهی